غزلغزل، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
علیعلی، تا این لحظه: 8 سال و 23 روز سن داره

گلهای زندگی

این روزای غزل

1395/5/1 11:05
نویسنده : مامان و بابا
59 بازدید
اشتراک گذاری

غزل خانوم از وقتی علی به دنبا اومده اوایل خیلی حسادت میکردی و لی کم کم حسادتت داره کمتر میشه ولی همچنان وجود داره.

دوست داره علی رو بغل کنه و راه بره وقتی بهش میگم نمیشه ناراحت میشی قهر میکنی و بیشتر علی رو اذیت میکنی و میخوای مثل عروسکات باهاش رفتار کنی

 

برای اینکه حوصلت تو خونه سر نره و سرگرم بشی تو کلاس ژیمناستیک و قران ثبت نامت کردیم و یک ماه خرداد رو به کلاس رفتی که سرگرم بودی

 

توی تیر ماه اکثر بعد از ظهر ها تو کوچه با بچه های همسایه ها  که میرید دوچرخه بازی از 21 تیر بابا پایه های کمکی دو چرخت رو باز کردبدون اینکه ما پشتت رو بگیریم خودت تونستی بی پایه بازی کنی البته از یه هفته قبلش با یه پایه رکاب میزدی.

تازگیا نقاشیهای قشنگی میکشی یه روز یه خورشید کشیده بودی یه طرف صفحه و یه ماه و چند تا ستاره هم کشیده بدی طرف دیگه و میگفتی اینجا ایرانه که حالا روزه و اینجا افریقا که شبه 

اینم چند تا از نقاشیات

بعضی روزا با دوستات تو اتاقت  بازی میکنی و خدارو شکر خیلی زرنگی و وقتی بازیت تموم شد اتاقت رو سریع جمع میکنی 

با مبینا و پرنیا خیلی خوب بازی می کنی که یا تو خونه اونایی یا اونا میان و باهم بازی میکنید.

خیلی به عروس شدن علاقه داری این دامن رو خودم  دوختم برات

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)